- نویسنده:حسین ملکی
- تاریخ:چهارشنبه 88/7/29
به گزارش بعضی جاها، مدتی است بعضیها که فنر جنبیدنشان از جا در رفته، مثل بختک به جان اسکناسهای وطنی افتاده و با تزریق نوعی «سم سبزرنگ» درصدد مسموم کردن پولهای کاغذی به ورجه ورجه برآمدهاند. درهمین راستا، قدسی خانوم طی واکنشی خفن اظهار داشت: «صبح که واسه خرید رفته بودم سوپری سرکوچه، پولم رو قبول نکرد، گفت: «پولت سیاسیه»! الهی هر کی رو پولها شعار مینویسه، قبض آب و برقش دوبل حساب شه»! در ادامه واکنشها، یکی از سوپراستارهای انیمیشنی تبلیغات تلویزیونی گفت: «با پول شعارنویسی نشده، آدم میتونه مثل یه مرد سرش روبالا بگیره»!
مناظره وجدان موسوی و کروبی با آنها
وجدان موسوی: آقای مهندس! شما که این همه از هدررفتن سرمایههای ملی دم میزنید – و البته فقط دم میزنید – چرا یه پیام به این طرفداراتون نمیدین که پول رایج مملکتو تباه نکنن؟ چرا نمیگین روش شعار ننویسن و مردم رو به زحمت نندازن؟ این حرکت نابهنجار به اقتصاد مردم ضربه میزند!
موسوی: ببینید! اصولاً اقتصاد «چیز» خوبیه! این «چیز» که «چیز» خوبیه فقط زمانی «چیز» خوبیه که «چیزهای اجرایی» فقط دست ما باشه. اصولاً از دیدگاه ما یکی از آرمانهای انقلاب، «چیز نوشتن» روی اسکناسهاست!
وجدان موسوی: احیاناً منظورتون که انقلاب مخملی نیست؟!
موسوی: انقلاب، انقلاب دیگه! مخملی و پارچهای و چیت و کتان نداره که! این چیزهای واضح رو شما دیگه این قدر «چیز» نکنین!
وجدان کروبی: ها! سلام آقا مهدی... من وجدان تو بودم! آمده بودم تا بگم شعارنویسی روی اسکناس کار خوبی نبوده! مایه کسر شأن اقتصاد و فرهنگ بوده!
کروبی: ای بابا! اینقدر «بید، نبید» نکن! حالا واقعاً دارن روی اسکناسها شعار مینویسن! به حق چیزای ندیده و نشنیده! یعنی دیگه توی توالتهای عمومی شعار نمینویسن؟ خدا خیرت بده، یه مبلغی هم از آقا شهرام امانت پیش منه بیزحمت بده روش «اساسنامه حزب اعتماد ملی» رو بنویسن!
واکنش ملک الشعرای تابستان به این رخداد
الهی رنجور در بازار روزی رسید از دست مجنونی به دستم
به او گفتم که ارزی یا ریالی، که از نقش جهانگیر تو مستم
بگفتا ارز سیری چند داداش، زجور قدرنشناسان شکستم
نگه کردم بدیدم پر ز خط است،نوازش کردمش با هر دو دستم
تنش را پر ز زخم و درد دیدم،
بگفتا اسکناسی شیک بودم، گرهها وا شدی هر آن به دستم
ولیکن دست نااهلان فتادم، ببستند حلقه سبزی به دستم
حریم و حرمتم را خط کشیدند، تجاوز را دفاع نامد ز دستم
مرا با موسوی ها گو چکار است؟!، کجا من با گروه سبز هستم؟!
مرا سرمایه ملی شناسند، نباید قطع کردن بال و دستم
از این رو این زباننافهمها را، نبخشم تا زمانی زنده هستم